تناقضات قرآن

پس بندگان من را مژده بده،آن هایی که تمام سخنان را می شنوند و بهترین آن ها را بر می گزینند. قرآن کریم

تناقضات قرآن

پس بندگان من را مژده بده،آن هایی که تمام سخنان را می شنوند و بهترین آن ها را بر می گزینند. قرآن کریم

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب با موضوع «پاسخ به سوالات و شبهات» ثبت شده است

11) پرستش یک خدا یا یک خدای دیگر؟
به محمد دستور میدهد که به ناباوران بگوید، شما چیزی را نمیپرستید که من میپرستم (سوره 109 آیه 3). هرچند سوره های دیگر در قرآن بطور مشخص اشاره میکند که آن ناباوران در واقع خدایی را پرستش میکنند که همان الله است.

پاسخ:در آیه ی 18 سوره ی یونس آمده: 

وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ

و غیر از خدا چیزهایی را می پرستند که نه زیان به آنان می رساند و نه سود و می گویند: اینان شفیعان ما هستند نزد الله بگو: آیا شما خدا را از چیزی باخبر می کنید که نه در آسمانها و نه در زمین از آن خبر ندارد؟ منزّه است او و برتر از آنچه (برای او) شریک قرار می دهند.

طبق این آیه و احادیث و روایاتی که از پیامبر وائمه آمده است مشرکان بت ها را می پرستیدند و آن ها را خدا می دانستند آن ها به الله اعتقاد داشتند و او را برتر از خدایان دیگر می دانستند ولی بت های دیگر را نیز شریک او قرار می دادند و آن ها را می پرستیدند تا نزد الله آن ها را شفاعت کند.

بنابراین اجداد اصلی این مشرکان الله را به عنوان خدای یکتا می پرستیدند ولی کم کم در نسل آن ها انحراف به وجود آمد و آنها بت ها را هم شریک الله کردند(درست همان انحرافی که در مسیحیت به وجود آمد) بنابراین مشرکان الله را گرچه قبول دارند اما او را پرستش نمی کنند و پرستش را فقط برای بت ها می دانند.

12) شفاعت کردن یا شفاعت نکردن، مسئله این است!
قرآن در مورد اینکه آیا در روز آخرت شفاعتی وجود خواهد داشت یا نه دچار تناقض میشود، در آیات (سوره 2 آیه 122-123، سوره 254 آیه 6-51، سوره 82 آیات 18-19 و…) میگویند شفاعتی وجود ندارد و آیات (سوره 53 آیه 26، سوره 43 آیه 86، سوره 34 آیه 23، سوره 20 آیه 109) و البته هر دو این پاسخ ها را میتوان با احادیث مختلف پشتیبانی کرد.

پاسخ:خداوند در آیاتی از قرآن به طور مستقیم گفتهکه شفاعتی وجود ندارد،اگر در این آیات و آیات قبل و بعد از آنان دقت کنیم می بینیم که این آیات در مورد یهودیان است که اعتقاد داشتند به دلیل فرزند پیامبر بودن و نسل برتر بودن در روز قیامت شفاعت می شوند و به جهنم نمی روند.

در آیاتی دیگر از قرآن شفاعت مخصوص خدا دانسته می شود و در آیاتی دیگر از شفاعت پیامبر هم صحبت می شود و باز در آیاتی دیگر شرایطی برای شفاعت شوندگان برشمرده می شود که در هیچ یک از این ها تناقضی نیست زیرا شفاعت برای خداست و به هر کسی از جمله پیامبر وائمه می دهد ولی آن کسی که شفاعت هم می شود باید مومن به خدا و روز قیامت باشد و ظالم هم نباشد.

13) الله و تخت او کجاست؟

الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است (سوره 50 آیه 16) و در عین حال او بر روی تختش نشسته است (سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).

پاسخ:

در آیه ی 4 سوره ی حدید آمده است:  اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آن گاه بر عرش استیلا یافت. آنچه در زمین در آید و آنچه از آن برآید و آن چه در آن بالا رود ( همه را) می داند و هر کجا باشید او با شماست...

اول اینکه عرش به معنای تخت و استعاره از قدرت است و این استعاره در فارسی نیز رایج است.

دوم اینکه خدا در این آیه می گوید در هر جا که باشید با شماییم و این یعنی خدا همه جا هست.

در سوره ی هود آیه ی 7 آمده است:

وَهُوَ الُّذی خَلَقَ السَّماواتِ و الأَرضَ فی سِتَّةِ أَیّامٍ وَ کانَ عَرشُهُ عَلَی الماءِ

و اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود.

همانطور که گفته شد تختی وجود ندارد بلکه تخت استعاره از قدرت است و اینکه قدرت خدا بر آب بود می تواند به این دلیل باشد که خداوند در قرآن گفته همه چیز را از آب آفرید و همه چیز را به وسیله ی آب زنده گردانده و شاید هم به این دلیل باشد که زمین در ابتدا مملوء از مواد مذاب مایع بوده است و اگر به عربی آشنایی داشته باشید می دانید که ماء در عربی گاه به مایعات غیر از آب هم اطلاق می شود.

فاصله ای هم که در شبهات قبل جواب داده شد مربوط به قیامت است و نه فاصله ی خدا و انسان.

توصیه می کنیم به خطبه ی یک نهج البلاغه هم مراجعه کنید در قسمتی از این خطبه آمده است:

وکسى که گوید: درچیست؟او رادرضمن چیزى درآورده، وآن که گفت:برفرازچیست؟آن را خالى از او تصورکرده.

با توجه به خطبه ی اول نهج البلاغه اگر بگوییم خدا در چیست به این معناست که او را در چیزی تصور کردیم و اگر بگییم بر بالای چیست یعنی جایی را خالی از او تصور کردیم،اگر بگوییم خدا در آسمان است به این معناست که او در زمین نیست و اگر بگوییم خدا در زمین است یعنی در آسمان نیست در حالی که خدا همه جا هست و با همه چیز هست ولی با هیچ چیز پیوستگی ندارد.

14) ریشه بیچارگی کجاست؟

آیا شر و مصیبت از طرف شیطان است (سوره 38 آیه 41) ؟ از خود ماست (سوره 4 آیه 79) ؟ یا از طرف الله (سوره 4 آیه 78) ؟

پاسخ: ریشه ی یک مشکل در اکثر مواقع به علل مختلف بر می گردد و در مورد بلا ها و مصیبت ها هم همینطور است، شیطان وسوسه کننده است و ما را به سمت بلا و مصیبت می کشاند و این ما هستیم که این مصیبت را می پذیریم و خود را به آن دچار می کنیم و در عین حال خدا قادر مطلق است و هیچ چیز بدون خواست او اتفاق نمی افتد خدا به ما و به شیطان قدرت و اختیار داده است پس منشاء همه کارهای ما اوست اما تصمیم گیرنده ماییم و مائیم که به سمت خطا می رویم و این شیطان است که ما را به سمت خطا و اشتباه و شر ومصیبت می کشاند.

15) رحمت الله چقدر است؟
الله رحمت را بر خود مقرر کرده است (سوره 6 آیه 12) هرچند بعضی از اشخاص را هرچند که میتواند هدایت نمیکند (سوره 6 آیه 35، سوره 14 آیه 4).

پاسخ:خدا در آیه ای از قرآن گفته که رحمت من همه چیز را فرا می گیرد و در آیه ای دیگر گفته که هر کس را که نخواهد هدایت نمی کند.

اینکه خدا کسی را که نمی خواهد هدایت نمی کند را از دو منظر می توان بررسی کرد،اول اینکه منظور از خواستن ، خواستن طرف مقابل باشد نه خواستن الله،یعنی اینکه خدا کسی را هدایت می کند که خودش هم طالب هدایت شدن باشد.

دوم اینکه خداوند در آیاتی دیگر از قرآن گفته است که چه کسانی را نمی خواهد هدایت کند.

خداوند کافران ستمکاران دروغگویان و امثال اینها را هدایت نمی کند.پس رحمت الهی همه چیز را فراگرفته است مگر اینکه کسی خودش خواستار این رحمت نباشد و با گناه آن را از خود دور کند.

یک مسلمان
۱۲ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

6) آفرینش سریع بود یا کند؟

الله آسمانها و زمین را در 6 روز آفریده است (سوره 7 آیه 54) و مسلمانانی که میخواهند به قرآن چهره علمی بدهند میگویند این 6 روز منظور 6 دوره است، اما (سوره 2 آیه 117) میگوید که “الله به صورت آنی خلق میکند”.

پاسخ:منظور از کن فیکون این نیست که هر چه خدا اراده کند در همان لحظه موجود مى شود، بلکه منظور این است هر طور اراده کند همانطور موجود مى شود .

فى المثل اگر اراده کندآسمانها و زمین در شش دوران به وجود آیند مسلما بى کم و کاست در همین مدت موجود خواهند شد، و اگر اراده کند در یک لحظه موجود شوند همه در یک لحظه موجود خواهند شد، این تابع آن است که او چگونه اراده کند و چگونه مصلحت بداند.

جواب دیگر این است که عبارت کن فیکون در سوره ی آل عمران برای نشان دادن سهولت کار برای خداست و اینکه فرقی ندارد آفرینش کوچک با بزرگ،آفریدن هر چیزی برای خدا به راحتی گفتن موجود باش است.

7) اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟

اول زمین و بعد آسمان (سوره 2 آیه 29)، اول آسمان و بعد زمین (سوره 79 آیه 27-30).

پاسخ:قرآن در جایی می گوید که اول آفرینش اولیه ی زمین بوده و بعد آفرینش آسمان ها و در جایی دیگر می گوید اول آفرینش آسمان بوده و بعد گسترش زمین..

همانطور که قبلاً گفته شد آفرینش اولیه زمین و گسترش آن دو مر حله ی متفاوت بودند و طبق این آیات اول آفرینش اولیه زمین بوده و سپس آفرینش آسمان ها و سپس گسترش زمین.

8 ) به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟

در مورد روش ایجاد زمین و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره 41 آیه 11) اما در (سوره 21 آیه 30) میگویند که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.

پاسخ: در آیه ی 30 سوره ی انبیا آمده:آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم. و در آیه 11 سوره فصلت آمده:سپس آهنگ (آفرینش) آسمان کرد، و آن بخارى بود. پس به آن و به زمین فرمود: (خواه یا ناخواه بیایید.) آن دو گفتند: (فرمان‏پذیر آمدیم.).

همانطور که میبینید در سوره ی فصلت هیچ اشاره ای به جدا بودن آسمان و زمین از هم نشده و این سوء برداشت نویسنده ی مقاله بوده.

9) انسان از چه ساخته شده بود؟

از لخته خون (سوره 96 آیات 1-2) آب (سوره 21 آیه 30، سوره 24 آیه 45، سوره 25 آیه 54) “چیزی مانند سفال” (سوره 3 آیه 59، سوره 30 آیه 20، سوره 35 آیه 11).

پاسخ:این شبهه هم مثل سایر شبهات بسیار ضعیف است و فقط  کافی است نگاهی به آیات زیر بیندازیم:

آیه ی 5 سوره ی مبارکه ی حج:                                    

یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ

اى مردم، اگر در باره برانگیخته شدن در شکّید، پس (بدانید) که ما شما را از خاک آفریده‏ایم، سپس از نطفه، سپس از علقه، آنگاه از مضغه، داراى خلقت کامل و (احیاناً) خلقت ناقص، تا (قدرت خود را) بر شما روشن گردانیم. و آنچه را اراده مى‏کنیم تا مدتى معین در رحمها قرار مى‏دهیم، آنگاه شما را (به صورت) کودک برون مى‏آوریم، سپس (حیات شما را ادامه مى‏دهیم) تا به حد رشدتان برسید، و برخى از شما (زودرس) مى‏میرد، و برخى از شما به غایت پیرى مى‏رسد به گونه‏اى که پس از دانستن (بسى چیزها) چیزى نمى‏داند. و زمین را خشکیده مى‏بینى و(لى) چون آب بر آن فرود آوریم به جنبش درمى‏آید و نمو مى‏کند و از هر نوع (رستنیهاى) نیکو مى‏رویاند.

10) ناقص یا با جزئیات کامل؟

قرآن در جاهایی ادعا میکند که کامل است و تمامی جزئیات را دارا میباشد و هیچ چیز باقی نمانده است که در آن نباشد (سوره 6 آیه 38، سوره 6 آیه 114، سوره 12 آیه 11، سوره 16 آیه 89 و…) اما چیزهای بسیاری هستند که قرآن آنها را ناتمام باقی میگذارد، این نوشتار به مسئله شراب و شبهات موجود در قرآن میپردازد.

پاسخ:سوره ی مبارکه ی انعام (6) ، آیه ی 38

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ

و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست و نه هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند؛ مگر آنکه آنها (نیز) گروه‏هایى مانند شما هستند، ما هیچ چیزى را در کتاب (لوح محفوظ) فروگذار نکرده‏ایم؛ سپس (همه) به سوى پروردگارشان محشور خواهند گردید.

بحث ما روی جمله ی «مافرطنا فی الکتب من شیء» است ، نظر عالمان به قرآن رو براتون می ذارم :

در مورد واژه کتاب و منظور از آن در این آیه شریفه، دیدگاهها متفاوت است:

1 - به باور برخى منظور از این کتاب، قرآن است، چرا که همه مقررات مورد نیاز جامعه و فرد در زندگى، سر بسته و یا به روشنى و گستردگى در آن آمده است. آنجایى که روشن است همگان در مى یابند و آنجایى که بطور سربسته آمده است بوسیله پیامبر گرامى براى مردم بیان مى گردد و همه انسانها به پذیرش فرمان و هشدار آن حضرت دستور داده شده اند.

در این مورد قرآن مى فرماید:

و ما اتاکم الرّسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا.

و آنچه را پیامبر براى شما آورد و به شما داد، بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید...

لازم به یاد آورى است که این دیدگاه را بیشتر مفسران پذیرفته اند.

2 - امّا در برابر دیدگاه بیشتر قرآن پژوهان، به باور برخى منظور از «کتاب» در آیه مورد بحث، «لوح محفوظ» مى باشد که نزد خداست،

سوره ی مبارکه ی انعام ، آیه ی 114

أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

پس، آیا داورى جز خدا جویم؟ با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوى شما نازل کرده است. و کسانى که کتاب (آسمانى) بدیشان داده‏ایم مى‏دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است. پس تو از تردیدکنندگان مباش.

بحث ما درباره ی «و هو الذی أنزل إلیکم الکتاب مفصلا"» است ، تفسیر این قسمت از آیه رو براتون می ذارم :

در تفسیر مجمع البیان کلمه ی ( تفصیل ) این گونه تفسیر شده است :

واژه «تفصیل» به مفهوم روشن ساختن معنا در قالب واژه هاست، به گونه اى که پیام مورد نظر از هر نوع اشتباه و گنگ و نارسا و سر بسته بودن، به دور باشد.

این جا هم اشاره ای به این که قرآن تمام جزئیات رو دارا می باشد وجود ندارد.

در سوره 12 ، آیه ی 11 به زندگی حضرت یوسف پرداخته و هیچ اشاره ای به کتاب و آنچه درون اون اومده نکرده.

سوره ی مبارکه ی نحل (16) ، آیه ی 89

وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ

و (به یاد آور) روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برایشان برانگیزیم، و تو را (هم) بر این (امت) گواه آوریم، و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم.

درباره ی قسمت و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا" لکلّ شیء  :

تبیان به معنای روشنگر است و از آنجایی که قرآن کتاب انسان سازی است و هدف آن هدایت انسان است پس منظور این است که هر چیزی که برای هدایت انسان لازم باشد در این کتاب آمده است.

نتیجه : پس خداوند هر چه لازم بوده رو در قرآن برای ما گذاشته و برای فروع دینمون هم در قرآن دستور داده که هر چه پیامبر به شما دستور می دهد اجرا کنید و از آنچه نهی می کند ، دوری کنید.

پس در این قسمت هم هیچ تناقضی وجود ندارد.

یک مسلمان
۱۲ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۴۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

1) (سوره 4 آیه 11-12) و (سوره 4 آیه 176) در مورد قوانین وراثت صحبت میکند. اگر یک مرد فوت شود، و از او سه دختر و دو والد و یک همسر باقی بماند؛ دختران 3/2 سهم، والد ها 3/1 سهم (هردو بر اساس سوره 4 آیه 11) و همسر 8/1 سهم (بر اساس سوره 4 آیه 12) از ارث را دریافت میکند که از میزان ارث بیشتر میشود.
مثال دوم، مردی فوت میشود و از او یک مادر و یک همسر و دو خواهر باقی میماند، مادر 3/1 سهم (سوره 4 آیه 11) همسر 4/1 (سوره 4 آیه 12) و خواهران 3/2 (سوره 4 آیه 176) که مجموع آنها 12/15 کل ارث است
پاسخ به مثال اول :فرض کنیم شخصی 100 تومان ارث به جای می گذارد. طبق دستور اسلام ابتدا 1/8 از آن جدا می کنند. می شود 12.5 تومان / 87.5 تومان باقی می ماند . حال دو سوم این پول را به دختران می دهیم می شود58.32 تومان . یک سوم باقی مانده هم سهم والدین هست. می شود 99.98 درصد به علاوه 0/02اقی مانده کسری(بیشتر از دو رقم اعشاری)
پاسخ به مثال دوم: باز فرض می کنیم شخصی می میرد و 100 تومان ارث باقی می گذارد و از او یک زن و والدین و دو خواهر باقی می ماند. زن 1/4 و والدین1/3 و خواهران2/3 می برند. حال حساب کنیم ببینم درست است یا نه. ابتدا سهم زن را جدا می کنیم 1/4 از 100 تومان می شود 25 تومان. بنابراین 25تومان به زن می دهیم. حالا 75 تومان باقی می ماند.از این 75 تومان 1/3 را به والدین می دهیم یعنی 25 تومان و 50 تومان یعنی 2/3 را به خواهران می دهیم یعنی 50 تومان. با این محاسبه ای که انجام شد نه چیزی کم می آید و نه چیزی زیاد و اشکال وارد نیست.
2)چند فرشته برای مریم فرستاده شده بودند؟
وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در (سوره 3 آیه 42 و 45) راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره 19 آیه 17-21) تنها از یک فرشته صحبت میکند.
پاسخ:
وَ إِذ قَالَتِ المَلئِکَةُ یَا مَریَمُ إِنَّ اللّهَ اصطَفیکِ وَ طَهَّرَکِ وَاصطَفیکِ عَلَی نِسَاءِ العَالَمِین
ترجمه ی فولادوند : و یاد کن هنگامی را که فرشتگان گفتند : « ای مریم ، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است .»
سوره ی مبارکه ی آل عمران ( 3 ) ، آیه ی 45
إِذ قَالَتِ المَلئِکَةُ یَا مَریَمُ إِنَّ اللّهَ یُبِشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنهُ اسمُهُ المَسِیحُ عِیسَی ابنُ مَریَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ المُقَرَّبِین
ترجمه ی فولادوند : یاد کن هنگامی را که فرشتگان گفتند : « ای مریم ، خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود که نامش مسیح ، عیسی بن مریم مژده می دهد ، در حالی که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان درگاه خداست.
سوره ی مبارکه ی مریم (19 ) ، آیات 17 ـ 21
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا
ترجمه ی فولادوند : و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به (شکل) بشرى خوش‏اندام بر او نمایان شد.
قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا
ترجمه ی فولادوند : (مریم) گفت: (اگر پرهیزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم.)
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا
ترجمه ی فولادوند : گفت: (من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم.)
قالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا
ترجمه ی فولادوند : گفت: (چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده‏ام؟)
قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا
ترجمه ی فولادوند:گفت: ((فرمان) چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم، و (این) دستورى قطعى بود.):
در آیه ی 42 سوره ی مبارکه ی آل عمران ، ملایکه برگزیده بودن و پاک بودن حضرت مریم را بشارت می دهند ، اما در آیه ی 45 سوره ی مبارکه ی آل عمران و آیات 17 ـ 21 سوره ی مریم حضرت جبرئیل  آمدن حضرت مسیح ( ع ) را به حضرت مریم ( ع ) بشارت می دهد .که موضوع آیه ی 42 سوره ی مبارکه ی آل عمران با آیات دیگه مربوط نیست و هر کدام چیزی را بشارت می دهند بنابراین در یک آیه فرشتگان بشارتی به مریم می دهند و در آیه ای دیگر جبرئیل بشارتی دیگر می دهد.

3) اختلافات عددی بیشتر
الف ـ آیا روزهای الله برابر 1000 روز بشر است (سوره 22 آیه 47، سوره 32 آیه 5) یا برابر 50,000 روز بشر است (سوره 70 آیه 4) ؟
پاسخ:
اگر در آیه سوره معارج مقدار آن را پنجاه هزار سال خوانده ، چون مربوط به کفار است( می تونین به سوره ی معارج مراجعه کنید ، آیات 1-4 از عذابی صحبت می شه که حتما" برای کافران اتفاق میفته و در ادامه ی این آیه می آید )، تا به خاطر کفرشان مشقت بیشترى بکشند، ممکن هم هست بگوییم مقدار هزار سال مربوط به یکى از مواقف روز قیامت است ، و مقدار پنجاه هزار سال مقدار و طول مدت پنجاه موقف است.
تفسیر المیزان جلد 16 صفحه 371( تفسیر سوره ی سجده ، آیه ی 5 )
در حدیثى از ((امام صادق )) (علیه السلام ) آمده است:در قیامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسیدگى به اعمال و حساب ) است که هر موقفى به اندازه یکهزار سال از سالهائى است که شما مى شمرید، سپس این آیه را تلاوت فرمود: در روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است.
در تفسیر مجمع البیان هم آمده است:
پاره اى مى گویند منظور از مدت نخست، زمان رفت و بازگشت فرشتگان از زمین به آسمان نخست است، و مدّت دوّم زمان رفت و بازگشت آنان به آسمان هفتم.
و به باور پاره اى دیگر، هزار سال براى رفتن به آسمان و براى بازگشتن از آنجاست و پنجاه هزار سال مدت یک روزِ رستاخیز خواهد بود.

ب ـ چند باغ در بهشت وجود دارد؟ یک (سوره 39 آیه 73، سوره 41 آیه 30، سوره 57 آیه 21، سوره 79 آیه 41) یا زیادتر (سوره 18 آیه 31، سوره 22 آیه 23، سوره 35 آیه 33)؟
پاسخ:فقط یک بهشت وجود دارد.جاهایی که کلمه ی جنة به کار برده شده مقصود همین بهشت حقیقی است اما جاهایی که کلمه ی جنات به کار برده شده مقصد باغ ها و بوستان هایی است که در این بهشت ها وجود دارند.
ج ـ در (سوره 56 آیه 7) ادعا میکند که در روز قیامت مردم سه دسته میشوند، اما در (سوره 90 آیات 18-19، سوره 99 آیات 6-7) تنها دو گروه را بر میشمرد.
پاسخ:
سوره ی مبارکه ی واقعه ، آیه ی 56
وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً و شما سه دسته شوید:
در ادامه ی این آیه در سوره ی واقعه اشاره می کند : یک گروه اصحاب یمین هستند ، یک گروه اصحاب شمال هستند ، یک گروه سابقون هستند.
سوره ی مبارکه ی بلد ، آیات 17 ـ 20
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ
علاوه بر این از زمره کسانى باشد که گرویده و یکدیگر را به شکیبایى و مهربانى سفارش کرده‏اند.
أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ اینانند خجستگان.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ
و کسانى که به انکار نشانه‏هاى ما پرداخته‏اند، آنانند ناخجستگان شوم.
عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ بر آنان آتشى سرپوشیده احاطه دارد.
در سوره ی مبارکه ی واقعه اشاره شده که همه ی مردم به سه دسته تقسیم میشن (اصحاب یمین،اصحاب شمال و سابقون)، در سوره ی مبارکه ی بلد این قضیه مردود اعلام نمی شه یعنی خداوند نگفته مردم دو دسته اند بلکه فقط یک ویژگی از اصحاب یمین و یک ویژگی اصحاب شمال رو آورده.

د ـ در مورد اینکه چه کسی روح را در هنگام مرگ از انسان میگیرد نیز تناقضی آشکار وجود دارد، فرشته مرگ (سوره 32 آیه 11)، یک فرشتگان (جمع) (سوره 47 آیه 27) و همچنین “این الله است که روح را از انسانها در هنگام مرگ میگیرد” (سوره 39 آیه 42).
پاسخ:خدا قادر مطلق است و هیچ کاری بدون اجازه ی او صورت نمیگیرد،ملک الموت دستور مرگ را از خدا میگیرد و به کمک فرشتگانی که او را یاری می دهند جان ها را می گیرد.می بینیم که تناقضی نیست.
ه ـ صحیح بخاری ادعا میکند که جبرئیل 600 بال داشت (جلد چهارم بخش 54 شماره 455) در حالی که قرآن در (سوره 35 آیه 1) میگوید فرشتگان 2، 3 یا 4 بال دارند.
پاسخ:می دونیم که قرآن سرشار از آرایه است ، این که کجاش کنایه است و کجاش نیست، نیاز به علم فراوانی دارد ولی می بینیم علمای عالم به معانی قرآن جناح رو کنایه از قدرت و تواناییشون دونستند نه تعداد بال هاشون
گاهى این کلمه در فارسى یا در عربى به عنوان کنایه از وسیله حرکت و اعمال قدرت و توانائى به کار مى رود، مثلا گفته میشود فلان کس بال و پرش سوخته شد کنایه از اینکه نیروى حرکت و توانائى از او سلب گردید، یا فلان کس را زیر بال و پر خود گرفت ، یا انسان باید با دو بال علم و عمل پرواز کند، و امثال این تعبیرات که همگى بیانگر معنى کنائى این کلمه است .
در موارد دیگر نیز تعبیراتى مانند ((عرش )) و ((کرسى )) و ((لوح )) و ((قلم )) دیده مى شود که معمولا توجه به مفاهیم معنوى آنها است نه جسم مادى آن .
در بعضى از روایات آمده است : ((جبرئیل (پیک وحى خداوند) ششصد بال دارد! و هنگامى که با این حالت پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) را ملاقات کرد ما بین زمین و آسمان را پر کرده بود))
...بدانیم بال و پر آنها وسیله فعالیت و حرکت و قدرت است که قرائن براى این هدف به قدر کافى گویا است ، همانگونه که در بحث ((عرش )) و ((کرسى )) گفتیم این دو کلمه گرچه به معنى تختهاى ((پایه بلند)) و ((پایه کوتاه )) است اما مسلما منظور از آن قدرت پروردگار در ابعاد مختلف جهان مى باشد.
نکته ی دیگر اینکه شیعیان اعتقادی به صحیح بخاری ندارند.

4) الله چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز داشت؟
یک روز (سوره 54 آیه 19) یا چندین روز (سوره 41 آیه 16، سوره 69 آیات 6-7).
پاسخ: سوره ی قمر ( 54 ) ، آیه ی 19 :
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
ما بر (سر) آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستادیم،
مراد از « یوم نحس مستمر » آن است که این تندباد در چند روز پی در پی بوده است ، چنان که در سوره ی فصلت (41 ) ، آیه ی 16 می فرماید : باد را در چند روز شوم بر آنان وزاندیم ، پس مراد از مستمر در این آیه یعنی روزهای پیوسته و دنباله دار ، و در سوره ی مبارکه ی حاقّه (69) ، آیات 6 و 7 شماره ی این روزها بیان شده است : سبع لیال و ثمانیة أیام ، هفت شب و هشت روز .
در ضمن کلمه ی مستمر از نظر لغوی یعنی ادامه دار و چیزی که جریان دارد و رنگ ماندنی به خود گرفته است.

5) خلقت شش روز بود یا هشت روز؟
پاسخ:همانطور که در قرآن آمده است خلقت در 6 روز بوده به اینصورت که آفرینش اولیه زمین در دو روز و آفرینش اولیه به علاوه ی آفرینش کوه ها و برکات و جزئیات دیگر در چهار روز و آفرینش آسمان ها در دو روز بوده.
به بیان ساده تر آفرینش اولیه زمین دو روز و تکمیل جزئیات و یا به تعبیر قرآن گسترش زمین هم دو روز که در کل آفرینش زمین می شود چهار روز و به علاوه ی آفرینش آسمان ها می شود شش روز که در جاهای دیگر قرآن هم 6 روز آمده است.

یک مسلمان
۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱۲۹ نظر

مدتی است مطلبی در فضای مجازی با عنوان تناقضات قرآن مطرح شده که قصد داریم در سلسه مطالبی با عنوان پاسخ به مطلب 60 تناقض قرآن به این شبهات پاسخ دهیم.

مقدمه:

هُوَ الَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَٰبَ مِنْهُ ءَایَٰتٌ مُّحْکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنْهُ ابْتِغَآءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَآءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّٰسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ الْأَلْبَٰبِ(7)

به نام خداوند رحمتگر مهربان . اوست کسی که این کتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و [پاره ای] دیگر متشابهاتند [که تاویل پذیرند] اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه جویی و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی می کنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمی داند [آنان که] می گویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمی شود(7)

مراد از « آیات محکمات » آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن است که جای گفتگو و بحث در آن نیست ، آیاتی همچون « قل هو الله أحد ، بگو اوست خدای یگانه » ، « لیس کمثله شیء ، هیچ چیز مانند او نیست » ، « الله خالق کلّ شی ء ، خداوند آفریننده  و آفریدگار همه چیز است . » و هزاران آیه مانند آنها درباره عقاید و احکام و مواعظ ، همه ازمحکمات می باشند.

 اما « آیات متشابه » یعنی آیاتی که معانی آن در نگاه ظاهری معناهای متعددی دارد. برای نمونه آیات متشابه ، قسمتی از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگی معاد را میتوان ذکر کرد ، مانند « ید الله فوق أیدیهم ، دست خدا بالای دستهای آنها است » که درباره قدرت خداوند می باشد، « و الله سمیع علیم ، خداوند شنوا و دانا است » که اشاره به علم خدا است ، « و نضع الموازین القسط لیوم القیامة ، ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز قرار می دهیم » که درباره وسیله سنجش اعمال سخن می گوید بدیهی است نه خداوند دست ( به معنی عضو مخصوص ) دارد و نه گوش . نه ترازوی سنجش اعمال ، شبیه ترازوهای ماست .

در آیه مورد بحث منظور از تأویل همین است که در قرآن آیاتی است که اسرار و معانی عمیقی دارد ، منتها افرادی که افکارشان منحرف است ، و اغراض فاسدی دارند از پیش خود ، تفسیرو معنی نادرستی برای آن ساخته و برای اغفال خود یا دیگران ، روی آن تکیه می کنند. بنابراین منظور از جمله « وابتغاء تأویله » این است که آنها می خواهند تأویل آیات را به شکلی غیر از آن چه هست منعکس سازند.

و اما منظور از « راسخون فی العلم » چه کسانی هستند ؟ در قرآن مجید در دو مورد ، این تعبیر به کار رفته است یکی در اینجا و دیگری در سوره نساء آیه 162 آنجا که می فرماید : « لکن الراسخون فی العلم منهم المؤمنون یؤمنون بما أنزل إلیک و ما أنزل من قبلک ، دانشمندان و راسخان  در علم از اهل کتاب ، به آنچه بر تو نازل شده و آن چه پیش از تو نازل گردیده است ایمان می آورند. » همان طور که از معنی لغوی این کلمه استفاده می شود منظور از آن ، کسانی هستند که در علم و دانش ، ثابت قدم و صاحب نظرند. البته مفهوم این کلمه یک مفهوم وسیع است که همه دانشمندان و متفکران را در بر می گیرد ، ولی در میان آنها افراد ممتازی هستند که درخشندگی خاصی دارند که  در درجه اول می توان از پیامبر اکرم ( ص )  و أئمه هدی ( ع ) نام برد.


یک مسلمان
۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر