پاسخ به مطلب 60 تناقض در قرآن (مقدمه)
مدتی است مطلبی در فضای مجازی با عنوان تناقضات قرآن مطرح شده که قصد داریم در سلسه مطالبی با عنوان پاسخ به مطلب 60 تناقض قرآن به این شبهات پاسخ دهیم.
مقدمه:
هُوَ الَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَٰبَ مِنْهُ ءَایَٰتٌ مُّحْکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنْهُ ابْتِغَآءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَآءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّٰسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ الْأَلْبَٰبِ(7)
به نام خداوند رحمتگر مهربان . اوست کسی که این کتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره ای از آن آیات محکم [=صریح و روشن] است آنها اساس کتابند و [پاره ای] دیگر متشابهاتند [که تاویل پذیرند] اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه جویی و طلب تاویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی می کنند با آنکه تاویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسی نمی داند [آنان که] می گویند ما بدان ایمان آوردیم همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان کسی متذکر نمی شود(7)
مراد از « آیات محکمات » آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن است که جای گفتگو و بحث در آن نیست ، آیاتی همچون « قل هو الله أحد ، بگو اوست خدای یگانه » ، « لیس کمثله شیء ، هیچ چیز مانند او نیست » ، « الله خالق کلّ شی ء ، خداوند آفریننده و آفریدگار همه چیز است . » و هزاران آیه مانند آنها درباره عقاید و احکام و مواعظ ، همه ازمحکمات می باشند.
اما « آیات متشابه » یعنی آیاتی که معانی آن در نگاه ظاهری معناهای متعددی دارد. برای نمونه آیات متشابه ، قسمتی از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگی معاد را میتوان ذکر کرد ، مانند « ید الله فوق أیدیهم ، دست خدا بالای دستهای آنها است » که درباره قدرت خداوند می باشد، « و الله سمیع علیم ، خداوند شنوا و دانا است » که اشاره به علم خدا است ، « و نضع الموازین القسط لیوم القیامة ، ترازوهای عدالت را در روز رستاخیز قرار می دهیم » که درباره وسیله سنجش اعمال سخن می گوید بدیهی است نه خداوند دست ( به معنی عضو مخصوص ) دارد و نه گوش . نه ترازوی سنجش اعمال ، شبیه ترازوهای ماست .
در آیه مورد بحث منظور از تأویل همین است که در قرآن آیاتی است که اسرار و معانی عمیقی دارد ، منتها افرادی که افکارشان منحرف است ، و اغراض فاسدی دارند از پیش خود ، تفسیرو معنی نادرستی برای آن ساخته و برای اغفال خود یا دیگران ، روی آن تکیه می کنند. بنابراین منظور از جمله « وابتغاء تأویله » این است که آنها می خواهند تأویل آیات را به شکلی غیر از آن چه هست منعکس سازند.
و اما منظور از « راسخون فی العلم » چه کسانی هستند ؟ در قرآن مجید در دو مورد ، این تعبیر به کار رفته است یکی در اینجا و دیگری در سوره نساء آیه 162 آنجا که می فرماید : « لکن الراسخون فی العلم منهم المؤمنون یؤمنون بما أنزل إلیک و ما أنزل من قبلک ، دانشمندان و راسخان در علم از اهل کتاب ، به آنچه بر تو نازل شده و آن چه پیش از تو نازل گردیده است ایمان می آورند. » همان طور که از معنی لغوی این کلمه استفاده می شود منظور از آن ، کسانی هستند که در علم و دانش ، ثابت قدم و صاحب نظرند. البته مفهوم این کلمه یک مفهوم وسیع است که همه دانشمندان و متفکران را در بر می گیرد ، ولی در میان آنها افراد ممتازی هستند که درخشندگی خاصی دارند که در درجه اول می توان از پیامبر اکرم ( ص ) و أئمه هدی ( ع ) نام برد.